نتایج جستجو برای عبارت :

شیرازیا تنبلن؟

هفته پیش یکی ازم پرسید ای دُرسه که شیرازیا تنبلن؟ والو چی بگم؟! فقط یه اشاره کوچیک دارم به آقامون حافظ که سر یه قضیه ای حسابی شاکی هستن و میخوان از شیراز بزنن بیرون:
سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز / بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

خُب؟ چی شد؟ چرا استاد در شیراز باقی موندن؟ ظاهرا از خود حضرت حافظ هم پرسیدن که چرو نمیرید پس! و ایشون میفرمایند:
نمی‌دهند اجازت مرا به سیر سفر / نسیم باد مصلا و آب رکن آباد
علت آب و هوان! اختیارش دست
امسال بر خلافِ همیشه شب یلدا سهم من شد خوابگاه ..
نه تجربه تلخی بود و نه شیرین..
یه دلم دل دل میکرد که پر بزنه و بره تو اون کوچه قدیمی خونه باباجون و 
یه پلاستیک پر نون خامه ای بگیره دستشو و سفره یلدا رو بچینه
از اون آلو سهم دل شکموش بشه و خونشون هی دولا راست بشه، هی کار کنه، هی تو دلش غر بزنه به نوه های تنبل و هی غر بزنه و هی غر بزنه..
تهشم ک برمیگرده خونه بشینه سفره غرشو جلو مامانش باز کنه و بگه خیلی تنبلن این فامیلات!: دی
چرا من و تو باید فقط کار کنی
به نظر شما نقش دانشگاههای کشور ما در فراهم آوردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها چقدر است؟
فکر میکنید اگر در کشوری علوم فنی- مهندسی گسترش پیدا کنند بی آنکه به علوم انسانی بهایی داده شود، نتیجه چه خواهد شد؟
خوندن زندگی نامه بزرگان خیلی خوبه باعث میشه بهمون انگیزه بده ولی تا کی!
به خودت بیا.
تلاش کن.
شکست بخور.
بلند شو.
.
.
.
آره آره همشو بلدین ولی خیلی چیزای دیگ هست که باعث پیشرفت فرد میشه ولی اینجا نمیشه گفت،پس یه جورایی این مطالبو به ما تلقین
مشکلی که من روانا اینجا دارم،
 
و با توجه به اینکه سه سال تمام هم خونه ای داشتم (بیشتر از دوازده تا)،
و با توجه به اینکه توی دو شهر اون هم غرب کامل و شرق زندگی کردم،
و به شهر سومی دائما رفت و امد داشتم،
 
اینه که
 
خیلی زیاد نسل اولی هست که براتون توی پست قبل گفتم.
 
یعنی:
تشریفاتیه به شدت، توخالیه. پوچه ولی همین تشریفات نمیذاره که اون قسمت پوچ بودن خیلی به چشم بیاد.
کانادا عین نوکر انگلیس میمونه.
 
سیستمش سوشال دموکراسی هست که همون کمونیستیه دروا
به نظرم، هر آدمی، با بقیه، به اندازه شعور و شخصیت و تربیت خودش رفتار میکنه.
تربیت، ژنتیک، تجربیات، شعور، و.. عواملی هستن که اثر میذارن روی شخصیت و نحوه رفتار یه نفر.
در نتیجه اگه از کسی ناروایی، بدی، و... میبینین و حس میکنین حقتون این نیست، ایراد رو از خودتون ندونین.
 
شماها که وبلاگ منو خوندین، دیگه حداقل انتاریو و بی سی رو بهتر و یه سری خصوصیات و ویژگی های کاناداییا و کانادا رو بهتر از خود ایرانیای ساکن اینجا میدونین :)
 
امشب میخوام، درباره garb
مامانم خیلی لوازم تحریر جینگولی پینگولی دوست داره برعکس من که فکر میکنم چرا آدم باید بخاطر مصرف گرایی خودش یه عالمه خودکار رنگی بگیره و یه عالمه پلاستیک وارد محیط زیست کنه که چی بشه؟نوشته هاش رنگی بشه وات د....!!
ولی خب دیدگاه مامانم اینه که ما بچگیمون به جز جنگ هیچی نداشتیم..:(
حالا به مناسبت تولد مامانم ، کلاس زبانش رو بهونه کردم و براش دفتر خودکار فانتزی که نه،خیلی خیلی فانتزی گرفتم میدونم خوشحال میشه ولی نمیدونم کار خوبی کردم یا بهتر بود یه
قضیه ای بود که خیلی وقته می خواستم مطلبی بنویسم تا قبل از پایان تاریخ انقضاش ی
مطلبی اینجا باشه.
اینجوری شروع
کنم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادن من خیلی شیک و مجلسی شدم
سرویس مدرسه! سرویس مدرسه ی دو تا دختر فامیل که یکیشون خیلی بهم نزدیکتره! البته این سرویس نه بصورت دائم و جهت درآمدزایی بلکه فقط به این دلیل بود که مسیر و تایم رفت و برگشتمون به
هم میخورد. 

براتون بگم که جو ماشین بعد
از حضور اونا اول صبحی گاهی وقتا کاملاً امنیت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها